زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام در شهادت علی اصغر علیهالسلام
ز تـشـنگی متـوسِـل به آب دیـده شدم به پیـش مـادر بیشیر سرفکـنده شدم برای یـاری من مـهـد هم تـکـلم کـرد میان مهلکه یارب غریب خوانده شدم نقـاب بر رخـشان کـوفـیان زده بودند قـتـیل بـرق نگـاهی بد و کـشنده شدم بـرای بـارش بـاران دعـایـشان کردم برای جـرعه آبی اسـیر و رانـده شدم هـنـوز صحـبـت من نـاتـمـام بـود اما که شاهـد سخـنانی تکـان دهـنده شـدم سفیدی گـلویش را چگونه حرمله دید برید تیر و من از این جهان بریده شدم سه شعبه تیز و عدو ماهر و گلو کوچک اسیـر چـنگ چـنین فـرقه درنـده شدم تـحـیـر مـن از ایـن بـود مـردم عـالـم که خویش شاهد حلقوم تیرخورده شدم کسی نبـود که گـیرد تو را ز آغـوشم هزار مرتـبه مُردم دوبـاره زنده شدم سپردمت به دل خاک های این صحرا و در کـنـار مـزار تـو آرمــیـده شـدم |